آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله علوم سیاسی » بهار 1380 - شماره 13 (از صفحه 245 تا 251)
عنوان مقاله: سیاست در موسوعه امام علی علیه السلام (7 صفحه)
نویسنده : نباتیان، محمد اسماعیل
چکیده :
کلمات کلیدی :
علوم سیاسی » شماره 13 (صفحه 245)

موسوعة الإمام علی بن أبی طالب(ع) فی الکتاب و السنّة و التاریخ، محمد الرَّیشهری؛ بمساعدة السیّد محمدکاظم الطباطبائی و السیّد محمود طباطبائی نژاد(قم: دارالحدیث 1421).

«موسوعه امام علی علیه‏السلام » تلاشی است بدیع برای دست یابی آسان پژوهشگر سیره، اندیشه و سوانح حیات امام علی علیه‏السلام به مآخذ مورد نیاز. یکی از مشکلاتی که همواره پیش روی محققان اندیشه و سیره امام علی وجود داشته، پراکندگی اخبار و نصوص مربوط به زندگی امام در کتب متعدد شیعه و سنی و با گرایش‏های مختلف تاریخی، اخلاقی، سیره نویسی، سیاسی و ادبی بوده است، به ویژه این مسأله در مورد احادیث و اخبار منقول از خود آن حضرت مصداق بیشتری دارد. از سوی دیگر، عدم تقسیم بندی موضوعی این نصوص و اخبار، دست یابی به کلام امام یا خبر خاصی را درباره ایشان مشکل می‏سازد و بعضا ممتنع ؛ به طور مثال نهج‏البلاغه به عنوان مهم‏ترین اثر در زمینه شناخت اندیشه و کلام امام علی، با هدف گرد آوری متون ادبی تألیف شده است؛ از این رو فقط بعضی از خطبه‏ها، نامه‏ها و کلمات آن حضرت کنار هم چیده شده بدون این که این خطبه‏ها یا نامه‏ها ربط منطقی با هم داشته باشند.

موسوعه امام علی، در این راستا، طرحی نو در انداخته و با روش موضوعی و منطقی به تقسیم‏بندی و ساماندهی نصوص مربوط به سیره، اندیشه و سوانح حیات امام پرداخته است. موسوعه با وجود شمولش بر نصوص شیعه و سنی، حدالامکان به صورت اختصار آمده و زوائد و مکررات خذف شده است و در واقع به صورت مجموعه‏ای منقح، مصحَّح و ویرایش شده و جامع در دسترس پژهشگر قرار گرفته است. همچنین در استناد به نصوص و اخبار سعی شده به موارد ثقه ارجاع داده شود و در این راستا به صورت گسترده‏ای به منابع و مآخذ شیعه (دویست مأخذ) و سنی (250 مأخذ) استناد شده که خود مبیّن استحکام و استواری این مجموعه می‏باشد. با عنایت به نیاز امروز ما به شناخت اندیشه

علوم سیاسی » شماره 13 (صفحه 246)

و سیره امام علی، تلاش شده که تجمیع اخبار و منقولات با توجه به مقتضیات امروز و در جهت حل مسائل مبتلا به فکری، عقیدتی و سیاسی انجام گیرد. توضیحات در پاورقی درباره اشخاص، اماکن و نکته‏های غامض نیز سبب شده که محقق از مراجعات مکرر به دیگر منابع مستغنی باشد.

موسوعه بر اساس ادوار حیات امام و موضوعات خاص سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... در شانزده بخش ساماندهی شده است. این بخش‏ها عبارتند از: 1. خاندان امام علی ؛ 2. همراهی امام علی با پیامبر؛ 3. تلاش پیامبر در انتخاب امام علی به جانشینی خود؛ 4. امام علی در ایام پس از رحلت پیامبر ؛ 5. سیاست امام علی ؛ 6. جنگ‏های امام علی ؛ 7. روزگار تنهایی امام؛ 8. شهادت امام علی ؛ 9. دیدگاه‏های مختلف درباره شخصیت امام علی ؛ 10. سجایا و اوصاف امام علی ؛ 11. علوم امام علی ؛ 12. قضاوت‏های امام علی ؛ 13. کرامات امام علی ؛ 14. حبّ امام علی ؛ 15. بغض و کینه امام علی ؛ 16. اصحاب و کارگزاران امام علی.

بخش پنجم این مجموعه ـ که جلد چهارم این دوره را تشکیل می‏دهد ـ به «سیاست علوی» اختصاص یافته است. سیاست امام در عرصه‏های مختلف، چون منبعث از وحی بوده، می‏تواند سیاست انسانی و الهی را در این عرصه‏ها نشان دهد و راهگشای بسیاری از مسائل نظری و عملی در نظام جمهوری اسلامی گردد. به طور کلی مباحث این بخش را می‏توان در چند نکته خلاصه کرد: چگونگی رسیدن امام به حکومت، انجام اصلاحات و محورهای این اصلاحات، مخالفت‏ها و فتنه‏ها و جنگ هایی که در برابر سیاست اصلاح گرانه امام انجام شد، ضعف و سستی در سپاه امام و سرپیچی سپاهیان از فرمان آن حضرت، جریان توطئه ترور امام که به شهادت ایشان منتهی شد و اصحاب و فرماندهان و امرای امام.

با توجه به گستره وسیع این موضوع و عرصه‏های مختلف در آن، این بخش در یک درآمد و ده فصل سامان یافته تا با عنایت به مقتضیات روز، سیاست علوی در حوزه‏های مختلف نماینده شود.

«درآمد» به تحلیل سیاست علوی و اموی و منهج و شیوه حکومت بر قلوب و نیز تبیین کفایت و شایستگی امام برای اداره جامعه اسلامی می‏پردازد. در تبیین سیاست اموی معتقد است این سیاست به معنای خدعه و نیرنگ بوده و در آن، هدف، که همانا دست یابی به قدرت و لذایذ دنیوی است، وسیله را توجیه می‏کند، ولی در مکتب علوی، سیاست، شناخت راه کارهای سیاسی مشروع برای تأمین رفاه و آسایش معنوی و مادی مردم است. در ادامه، از شیوه حکومت بر قلوب که همان حکومت

علوم سیاسی » شماره 13 (صفحه 247)

علوی است سخن گفته شده و آن را صورتی انسانی از حکومت و مبتنی بر ارزش‏های انسانی تلقی کرده است و در این راستا، اصول سیاست‏های اداری، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و... امام علی را بیان کرده است.

فصل اول تحت عنوان «بیعة‏النور» به حوادث مربوط به بیعت مردم با امام پس از قتل خلیفه سوم می‏پردازد. درباره تاریخ دقیق این بیعت اختلاف نظر است ؛ بعضی آن را همان روز قتل عثمان می‏دانند و برخی با فاصله چند روز را - که در همین تعداد روزها نیز اختلاف است - گفته‏اند. در این جا مردم با آزادی کامل دست بیعت به سوی امام دراز کردند و علی رغم کراهت امام از قبول خلافت، به اصرار مردم و اتمام حجت امام بر آنان، آن حضرت خلافت را پذیرفتند. بیشتر منابع، طلحه و زبیر را نخستین بیعت کنندگان دانسته‏اند، هر چند مردم در این زمان به طور گسترده و با شور و هیجان به امام روی آوردند و در مسجد با امام بیعت کردند. در این میان، عده‏ای از این آزادی انتخاب سوء استفاده کردند و از بیعت با امام سرباز زدند که از آن جمله است :عبدالله بن عمر، سعدبن ابی وقاص، اسامة بن زید و حسان بن ثابت.

فصل دوم با عنوان «اصلاحات علوی» به موضوعات اقامه عدالت در جامعه اسلامیِ‏فرو رفته در بی‏عدالتی، عزل کارگزاران عثمان، استراد اموال بیت المال و عدم پیشبرد بعضی از اصلاحات علوی پرداخته است. در روز دوم از خلافت، امام بر منبر رفت و به بیان برنامه‏های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود پرداخت و فرمود: سنت از بین رفته رسول خدا را احیا می‏کنم و به عدالت، حقوق همه مسلمانان خواهم پرداخت و امتیازی بین شان نیست ؛ از این رو فردا نگویید که حقوق ما را پسر ابی‏طالب گرفت و از آن محروم کرد. من مال الله را بین شما بالسویه تقسیم می‏کنم. در واقع این صدای عدالت بود که جامعه اسلامی پس از دو سه دهه از رحلت پیامبر می‏شنید، هر چند که بر عده‏ای گران آمد.

حضرت علی پس از خلافت، از اولین کارهای حکومتی‏اش، عزل کارگزاران عثمان، غیر از ابوموسی اشعری، بود که با معیار خویشاوندی و عشیره‏ای منصوب شده بودند، حتی معاویه را که برای خود قدرت قابل توجهی را کسب کرده بود، علی رغم نصیحت (؟) بعضی اصحاب از امارت شام عزل کرد. از اقدامات عدالت جویانه امام، استرداد اموال بیت المال بود که در زمان خلفای پیشین به ویژه عثمان در اختیار عده‏ای قرار داده شده بود ؛ امام فرمود: «به خدا سوگند، آنچه از عطایای عثمان از بیت

علوم سیاسی » شماره 13 (صفحه 248)

المال را اگر بیابم، گر چه مهر زنانشان یاثمن کنیز کانشان قرار داده باشند، باز بر خواهم گرداند» - (نهج البلاغه، خطبه 15). با وجود تلاش گسترده امام در احیای سنت‏های نبوی و بر چیدن بدعت‏ها، بعضی از این بدعت و انحرافات چنان ریشه دوانده بود که خشکاندن آنها مستلزم زمان بیشتری بود؛ از این رو امام فرمود: «اگر گام هایم استوار ماند و از این فتنه‏ها خلاص شدم، اموری (بدعت هایی) را تغییر خواهم داد» - (نهج البلاغه، حکمت 272).

فصل سوم، درباره «سیاست اداری» امام علی است. مباحثی چون صداقت و عدم خدعه امام در صحنه سیاسی، التزام ایشان به حق و قانون، نظم در اداره امور، انتخاب کارگزاران صالح، عدم به کارگیری افراد خائن و عاجز، به کارگیری جاسوسانی برای مراقبت از کارگزاران، تشویق و تنبیه کارگزاران، عزل خیانت پیشگان، نهی عمّال از پذیرش هدیه و توصیه کارگزاران به جمع بین غلظت و رأفت در برخورد با مردم، در این فصل مورد تحقیق قرار گرفته است. امام در حیات سیاسی خود صداقت و التزام به حق و قانون و نیز نظم در اداره دولت اسلامی را در پیش گرفته بود. ایشان برای پیشبرد برنامه‏ها و سیاست‏های خود، کارگزاران صالح را بر می‏گزید و از به کار گرفتن خائنان و عاجزان نهی می‏کرد. در این راستا و جهت نظارت دقیق بر اعمال کارگزاران، جاسوسانی را به کار می‏گمارد تا مبادا قدم از حیطه وظیفه خود فراتر نهند و حتی آنها را از پذیرفتن هدیه نیز منع می‏کرد که برخوردهای قاطع امام با والیانی چون اشعث بن قیس، زیاد بن ابیه، شریح قاضی، عبدالله بن عباس و عثمان بن حنیف شاهدی بر نظارت و برخورد جدی امام می‏باشد، هر چند که محسن و مسی‏ء نزد ایشان یکسان نبودند و در برخورد با مردم غلظت و رأفت را با هم و در کنار هم داشت.

فصل چهارم به «سیاست فرهنگی» امام اختصاص یافته است. رشد آموزش و پرورش، نهی از نقض سنت‏های نیک، امر به مبارزه با سنت‏های فاسد، منع از انجام مراسم استقبال از والیان، توصیه به نقد به جای مدح و تملق و ملاک بودن حق در شناخت مردم، موضوعات مطرح شده در این فصل است. از برنامه‏های حکومتی امام، رشد تعلیم حدود اسلام و ایمان و قرآن و نیز تربیت صالح بود: «علی الامام أن یعلّم أهل ولایته حدود الإسلام و الإیمان» - (غررالحکم، 6199). به تبع این سیاست، از نقض سنت‏های صالح نهی می‏کرد و به رفع سنت‏های فاسد امر می‏نمود، مانند منع مردم شهر انبار از استقبال از امام به سبک شاهان ایرانی. امام می‏دانست که تملق و مدح از اسباب انحطاط حکومت‏هاست، از این رو توصیه می‏کرد که والیان به نقد توجه کنند نه مدح، و نیز در شناخت افراد،

علوم سیاسی » شماره 13 (صفحه 249)

باید حق محور باشد و افراد را بر اساس آن سنجید نه افراد معیار باشند و حق را بر اساس آنان شناخت.

«سیاست اقتصادی» عنوان فصل پنجم است. عناوین این مبحث عبارتند از: تحریص به عمل و کار، عمران بلاد، توسعه کشاورزی و صنایع و تجارت، نظارت بر بازار مسلمانان، جلوگیری از احتکار، توزیع اموال عمومی بین مردم به طور مساوی، تأمین نیازهای ضروری مردم ، حمایت از اقشار آسیب‏پذیر، توجه ویژه به ایتام، نهی از بخشش از بیت المال، امساک و احتیاط در هزینه کردن از بیت‏المال. در روایات متعددی، به ویژه در نامه به مالک اشتر، امام به شدت از کسلی و واگذاری کارها به افراد کسل نهی می‏کنند و در برابر به کار و تلاش فرا می‏خوانند، به عمران و آبادی بلاد و توسعه کشاورزی، صنایع و تجارت توصیه می‏کنند و آن را از وظایف کارگزاران قلمداد می‏کنند. در کنار اینها، امام به بازار مسلمانان می‏رفتند و تا زیانه به دست، مردم را به تقوا و پرهیز از کم‏فروشی فرامی‏خواندند و از احتکار منع می‏کردند. از منابع مالی برای اداره حکومت، خراج می‏باشد که حضرت در نامه‏هاو توصیه‏های متعدد، والیان را به اخذ خراج، البته با رعایت شرایطی که امام داشت، فرا می‏خواند. آن حضرت برای این که مردم به حق خویش از بیت المال دست پیدا کنند واموال انبار نشود، «إنّه کان یقسم ما فی بیت المال فلا تأتی الجمعة و فی بیت المال شی ء» - (الغارات، ج 1، ص 69)؛ البته این توزیع بر اساس «القسم بالسویه و العدل فی الرعیّة» انجام می‏گرفت و هیچ کس را امتیازی نبود و آنان را که به جهت سبقت در اسلام از زمان خلیفه دوم امتیازی داشتند امتیازشان را قطع کرد ؛ البته امام به طبقه فرو دست و قشر آسیب‏پذیر جامعه توجه ویژه‏ای داشت: «اسعد الله فی الطبقة السفلی من الذین لا حیلة لهم» - (نهج البلاغه، نامه 53)، خصوصا یتیمان را که بسیار مورد لطف و مرحمت قرار می‏داد به طوری که او را «ابوالیتامی» می‏خواندند ؛ اما امام از بیت المال عطایی نمی‏بخشید و به ویژه فرزندان و خاندانش را از استفاده از بیت المال به شدت منع می‏کرد که درباره امّ‏کلثوم، عقیل، عبدالله بن جعفر و... روایاتی وارد شده است. آن حضرت حتی در استفاده از بیت المال بسیار امساک و احتیاط می‏کرد به طوری که وقتی شب هنگام طلحه و زبیر پیش امام در بیت المال می‏آیند تا سخنی شخصی بگویند، امام چراغ بیت المال را خاموش می‏کند.

فصل ششم تحت عنوان «سیاست اجتماعی» به بحث از عدالت، التزام به حقوق مردم، رشد اهتمام در جهت رضایت عمومی، رحمت و محبت به مردم، مردمداری، اجتناب از غضب بر مردم، نهی

علوم سیاسی » شماره 13 (صفحه 250)

از تجسس در عیوب مردم، دفاع از مظلوم، تلاش برای وحدت امت و جلوگیری از فتنه و تفرقه، پرداخته است. مهم‏ترین و مفصل‏ترین بحث این فصل، عدالت علوی است که در اکثر نامه‏ها و توصیه‏ها ی امام به والیان و کارگزاران خود می‏توان آن را مشاهده کرد و حضرت با عبارات گوناگون سعی در تفهیم این مطلب کرده که بنیان حکومت بر عدل استوار می‏گردد و خود نیز حاضر نبود در مقابل اعطای هفت آسمان، دانه جوی را از دهان مورچه‏ای به ستم بگیرد. «إنّ أفضل قرة عین الولاة استقامة العدل فی البلاد» - (نهج البلاغه، نامه 53) و «ثبات الدول بإقامة سنن العدل» ـ (غررالحکم، 4715).

فصل هفتم به «سیاست قضایی» امام می‏پردازد. مباحث مطرح در این فصل از این قرار است: به‏کارگیری قضات فاضل، تأمین مالی قضات، تأمین امنیت شغلی قضات، تأکید بر رعایت آداب قضاوت و عزل متخلف از این آداب، نظارت بر کار قضات، اجرای حدود بر افراد نزدیک و دور، تمکین حکم قاضی هر چند به ضرر امام بود، رعایت مصالح نظام اسلامی در صدور احکام. در این فصل از یک سو به اصول و آداب انتخاب قضات و قضاوت و راهکارهای نظارت بر روند قضایی دولت اسلامی می‏پردازد و از سوی دیگر، ترتیبات نظام اسلامی در جهت حمایت مالی و امنیت شغلی قضات را بیان می‏کند.

فصل هشتم تحت عنوان «سیاست امنیتی» مباحث زیر را مورد بحث قرار می‏دهد: اهمیت خاص امنیت نزد امام، کسب اطلاعات، اصلاح دشمنان، صلح همراه با هوشیاری، پرهیز از کوچک شمردن دشمن و مراقبت شدید از دشمن، دوری جستن از نصیحت دشمن مگر برای سنجش میزان عداوتش، غنیمت شمردن فرصت‏ها در مواجه با دشمن، عدم مجازات بر اساس ظن و تهمت، منع شکنجه، نهی از سبّ و دشنام، مدارا با مخالفان تا زمانی که به توطئه نپرداخته‏اند، بیرون کردن توطئه چینان از شهر یا زندانی کردن آنان، امنیت بنیاد هر فعالیت و سازندگی در جامعه است، هر چند آن به وسیله یک امیر فاجر به دست آید: «إنّ شر البلاد بلدٌ لا أمن فیه» ـ (غررالحکم، 5684)؛ از این رو امام تمهیداتی را برای ایجاد امنیت در نظر می‏گرفتند، مانند به کارگیری دستگاه کسب اطلاعات، مراقبت دقیق از دشمن و کوچک نشمردن آن و بیرون کردن توطئه چینان از قلمرو اسلامی و از سوی دیگر، به‏مدارای با مخالفان می‏پرداختند مگر این که به توطئه بپردازند، از شکنجه و دشنام نهی می‏کردند و به صلح همراه با هوشیاری فرا می‏خواندند.

علوم سیاسی » شماره 13 (صفحه 251)

فصل نهم به «سیاست نظامی» امام می‏پردازد و در این راستا مباحث زیر را مورد مطالعه قرار می‏هد: اهتمام به آموزش نظامی، ایجاد نیروهای ویژه، توجه خاص به نیروهای مسلح، اهتمام به افزایش روحیه سپاه، استفاده از خدعه در جنگ، آموزش اخلاق جنگ. با عنایت به زمان امام که بنیاد حکومت بر نیروی نظامی قرار می‏یافت، امام توجه و اهتمام ویژه‏ای به این نیروها داشتند ؛ به طور مثال در آموزش نظامی نیروها مسائلی چون تعلیم و انضباط سپاه، کسب فرصت و عقب نشینی تاکتیکی را به سپاه آموزش می‏داد و یا به روحیه نظامیان عنایت خاصی می‏کرد و با ایجاد شوق در آنان و اعتماد به نفس در غلبه بر دشمن و نهی از فرار از مقابل دشمن و نیز پنهان کردن هر آنچه که روحیه سپاه را تضعیف می‏کرد، می‏کوشید سپاهیان با روحیه قوی به دفاع از کیان اسلامی بپردازند. البته امام در کنار این سیاست نظامی، اخلاق جنگ را هم به نیروهایش آموزش می‏داد، مانند نهی از شروع جنگ، مصونیت سیاسی سفیران سپاه دشمن، دعوت به حق پیش از جنگ، رفتار انسانی با باقی‏مانده سپاه دشمن پس از شکست دشمن.

فصل دهم تحت عنوان «کشورداری»، به مباحثی چون عوامل و اسباب بقا و زوال دولت‏ها و ارشادات و راهنمایی‏هایی در مورد روابط اجتماعی و سیاسی می‏پردازد. امام، عدالت، حسن تدبیر، نیک رفتاری و هوشیاری در حراست از امور کشور را عامل بقای دولت، و ظلم، خونریزی غیر مشروع، سوء تدبیر، ثروت اندوزی، پایمال کردن اصول را سبب زوال دولت می‏داند، و نیز امام برای گسترش و تعمیق روابط اجتماعی و سیاسی، راهکارهایی را مطرح می‏کند، مانند وفای به عهد، ادای امانت، بهره‏گیری از علوم بیگانگان، استقلال فرهنگی، پرهیز از دشمن تراشی، قیاس کردن مردم با نفس خود و توجه به اموری که سبب عزّت آدمی می‏شود.

پایان مقاله